مسیر زندگی

حمید وجکانی : کارشناسی ارشد روانشناسی / مشاوره دانشگاه شهید بهشتی تهران

بیشتر افراد وقتی می‌خواهند از دوران کودکی خودشان صحبت کنند اشک شوق در چشمانشان جمع می‌شود و صحبت از کودکی همیشه برایشان لذت بخش است.

دوران کودکی خیلی از شما شامل خاطرات زیبایی می‌شود که همیشه دوست دارید از دنیای حال خلاص شوید و برای دقایقی به خاطرات کودکی سفر کنید. اما برعکس بسیاری از شما من سفر به دوران کودکی‌ام را زیاد دوست نداشتم.

زندگی من(حمید وجکانی) با مشکلات زیادی شد. شاید به یاد آوردن خاطرات کودکی برای خیلی از افراد جذاب باشد ولی دوران کودکی برای من همراه با درد و رنج زیادی بوده است.

در ابتدای کودکی که با بیماری دست و پنجه نرم می‌کردم و این مسئله تا سن ۷ یا ۸ سالگی ادامه داشت.

هنوز مشکلات بیماری تمام نشده بود که متوجه شدم چشمانم ضعیف شده و مجبورم از عینک استفاده کنم.

داشتن عینک مشکل بزرگی نیست، اما اگر قرار باشد مثل حمید وجکانی در ایران زندگی کنید این مشکل در مدرسه گربان شما را خواهد گرفت.

تمام همکلاسی‌ها ناخودآگاه شما را با حرف‌ها و رفتارشان آزار می‌دهند.

در سن ۱۲ سالگی شماره چشمانم به اندازه‌ای بالا رفته بود که بدون عینک توانایی دیدن هیچ چیز را نداشتم.

یک عینک به قطر ته استکان روی چشمان من سنگینی می‌کرد و منی که عاشق ورزش و تحرک بودم باید با همین عینک در مسابقات ورزشی شکرت می‌کردم.

من عاشق فوتبال و ورزش بودم و مقام‌های کشوری زیادی داشتم، اما جالب است بدانید تمام این مسابقات را با عینک شرکت کردم.
در یکی از مسابقات کشوری که در رشته والیبال بود یادم هست در یکی از صحنه‌ها توپ مستقیم به صورت من برخورد کرد و عینک من روی زمین پرت شد. من بدون عینک همه جا را تار می‌دیدم و تصور کنید آن لحظه تماشاگران و حاضران در سالن چطور به من نگاه می‌کردند.

با این وضع نمی‌توانستم ورزش، که استعداد زیادی در آن داشتم را ادامه دهم و مجبور بودم راه دیگری برای محقق کردن رویاهایم انتخاب کنم.

تمام این مشکلات باعث شد به اجبار ورزش را کنار بگذارم و تنها انتخاب من برای آینده تحصیل در دانشگاه و درس خواندن بود.

تا قبل از این اتفاقات زیاد اهل درس نبودم ولی این اتفاق باعث شد با زمان بیشتری را به درس خواندن اختصاص دهم، و مثل خیلی‌های دیگر من هم به دانشگاه آزاد رفتم.

آن زمان مشاور‌ها برای اینکه به انتخاب رشته شما کمک کنند کاری به استعداد وعلاقه شما نداشتند. آن‌ها بخش آگهی‌های کار در روزنامه همشهری را به شما نشان می‌دادند و پر تقاضا ترین شغل در روزنامه را به شما پیشنهاد می‌دادند.

همین شد که من در دانشگاه مهندسی عمران خواندم.

با گذر زمان و گذشتن از این سختی‌ها چشمم را عمل کردم و بعد از آن دنیا برای من تغییر کرد.

مسیر شغلی

ورود به دنیای کار

من کم کم وارد بازار کار شدم، در آن زمان من عاشق کسب درآمد و رسیدن به موفقیت بودم، اما هیچوقت هیچکدام از دستاورد‌ها را نداشتم.

کارهایی مثل سمپلین، بازاریابی و ویزیتوری ، و کارهای پاره‌وقت دانش‌جویی

به خاطر تحصیل در مهندسی عمران برای مدتی در ساختمان سازی مشغول به کار بودم.

تغییر مسیر

بعد از تمام این اتفاقات متوجه شدم که این راه من نیست و در جایگاهی که داشتم خوشحال نبودم.

وارد کسب و کارهای کوچک از جمله رانندگی آژانس شدم و مدتی هم در بازار تهران مشغول کار بودم. اما نکته‌ای که همیشه حس می‌کردم این بود که من کسب درآمد از این روش‌ها را دوست نداشتم.

در هر کسب و کاری که وارد می‌شدم نکاتی یاد می‌گرفتم. با اینکه علاقه و اشتیاقی نبود اما همیشه سعی می‌کردم از نکاتی را از کارفرمایانی که در کنارشان بودم یاد بگیرم.

این آموزش‌ها هر لحظه من را برای ایجاد کسب و کار خودم قوی‌تر می‌کرد.

آشنایی حمید وجکانی با مسیر تدریس

حمید وجکانی

کاملاً اتفاقی با مسیر تدریس آشنا شدم. هزینه شرکت در کلاس‌ها و دوره‌های مختلف را نداشتم.

در مدتی که مشغول به کار بودم توانسته بودم یک پراید بخرم و با فروش ماشینم هزینه شرکت در کلاس‌های آموزشی مختلف را به دست آوردم.

تدریس تمام عشق و علاقه من را به خودش جذب کرد و من در کنار شغل کارمندی خودم ذره ذره روی مهارت تدریس خودم کار می‌کردم.

کارهایی از جمله طراحی سایت ، نوشتن کتاب، برگزاری کارگاه و سمینار و…

و در انتهای مسیر شرکت در کنکور کارشناسی ارشد و تحصیل در رشته روانشناسی / مشاوره تحصیلی در دانشگاه شهید بهشتی تهران مسیر زندگی من را تغییر داد.

ورود حرفه‌ای حمید وجکانی در دنیای تدریس

بعد از تمام سختی‌هایی که تا آن زمان داشتم پیشرفت من با سرعت زیادی اتفاق افتاد و روز به روز دستاورد‌های بیشتری را به دست آوردم.

البته این پیشرفت هم قطعا بدون چالش و سختی نبوده است و همواره در این مسیر سعی داشته‌ام بهترین آموزش‌ها و بروز ترین تحقیقات آموزشی را به مخاطبین خودم ارائه کنم.

در این سال‌ها روزی نبوده که بدون آموزش و بدون تلاش سپری شود و مدام با بروز‌ترین دوره‌ها سعی داشتیم مخاطبین را به سمت زندگی شادتر و بهتر سوق دهیم.

بخشی از دستاورد‌های حمید وجکانی(از زبان تیم آموزشی)

اوج آموزش

بعد از تمام موفقیت‌هایی که داشتم با خودم حس کردم اگر روزی از همین روز‌ها از دنیا بروم آموزش‌هایی من ادامه پیدا نمی‌کند.

به همین خاطر تصمیم گرفتم تمام آموزش‌ها اسلاید‌ها ، تحقیقات و هر آنچیزی که با مطالعه یا تجربه به دست آورده ام را به افراد دیگر در قالب دوره تربیت مدرس آموزش دهم تا آنها هم بتوانند آموزش‌های من را در صورت نبودم گسترش دهند.